Tuesday, November 21, 2006
ولي دل به پائيز نسپرده ايم
سـراپا اگر زرد و پـژمــرده ايم
ولـــي دل به پائيــــز نسپــــرده ايم
چو گلـــدان خالــي لــب پنجــره
پــر از خـاطـرات ترك خـورده ايم
اگر داغ دل بـود، مــا ديــده ايم
اگـر خون دل بـود، ما خــورده ايم
اگر دل دليـــل است، آورده ايم
اگر داغ شــرط است، ما بــرده ايم
اگر دشنـه دشمنـــان، گــردنيـم
اگـر خنجــر دوستـــان، گــرده ايم
گواهــي بخـواهيد، اينـك گــواه
هميـن زخمــهائي كه نشمــرده ايم
دلي سر بلند و سري سر به زير
ازين دست عمري به سر برده ايم
پ.ن. : خيلي با اين شعر حال مي كنم. از تكرارش سير نمي شم.
Comments:
<< Home
ممنون از خوشامدت. اميدوارم تنبلي ايراني و تاريخي گريبانم را نگيرد و شهروند دائمي وبلاگشهر شوم.
ن. ناشناس
Post a Comment
ن. ناشناس
<< Home